✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
خنده را معنای سرمستی مدان آنکه میخندد غمش بی انتهاست.....! به اخر پاییز رسیدیم,همه دم میزنند از شمردن جوجه ها!!! سردم...سرده سرد... دیگر تب هم ندارم میترسم... شاید دق کرده ام... کسی چه میداند؟؟.... شاید مرده ام... به شانه ام می زنی که تنهایی ام را تکانده باشی به چه دل خوش کرده ایی تکاندن برف از روی شانه های آدم برفی؟! زندگی رقص کلمات است یکی به جرم تفاوت تنهاست... یکی به جرم تنهایی متفاوت ... خستــــــــــــــــــه ام... نـــــــــــــه اینکه کوه کنده باشم نــــــــــــــــه ... دل کنـــــــــــده ام... آنقدر خوب هستم که ببخشمت … اما … آنقدر احمق نیستم که دوباره به تو اعتماد کنم ! زخم هایت راپنهان کن، آدم ها عجیب بانمک شده اند… چه دنیای ساکتی!!! دیگر صدای تپش قلبها غوغا نمیکند بی گمان همه شکسته اند!!! گهگاهی از اعماق وجودم فریاد میزنم آنگاه آرام و در سکوت می خندم و سپس بر حال خود گریه میکنم آیا سزای دوری از تو دیوانگیست؟
ســاده لـبــاس بـپـوش! سـاده راه بـرو! امـا در بـرخــورد بـا دیـگــران سـاده نبـاش!!!!! زیـرا سادگـی ات را نشــانه مـیگـیـرند! برای در هم شـکـسـتـن غــرورت !!!!!!
دیگــران را ببخش نـه بــه خـاطرِ اینکــه ســزاوارِ بخشـش انـد ... بـه دلیـلِ اینکــه: تـو ســزاوار آرامشـی !!
اﺷﻜــﺎت رﻮ ﭘــﺎﻙ ﻛﻦ ﻫﻤﺴﻔﺮ ﮔـﺎﻫﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑــﺎﺯﻱ ﺭﻭ ﺑـﺎﺧﺖ، اﻣـﺎ اﻳن رﻮ ﻳــﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﺑــﺎﺯ ﻣﻴﺸﻪ ﺯﻧــﺪﮔﻲ ﺭﻭ ﺳـﺎﺧﺖ. این روزهــــایم به تظاهر می گذرد… تظاهر به بی تفاوتی، تظاهر به بی خیـــــالی، به شادی، به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست… اما . . . چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش” ای همه آشنایان... این حوالی نبودن هایم را ببخشید رفته بودم خستگی هایم را بخوابانم نشد، نمی شود هم ... دست های دلم اندکی خسته اند .... گاهی نمیشه دست از دوست داشتن یکی برداشت حتی وقتی ازش متنفری ...! گاهی یه جور غمی تو دلته که هرچی می گردی دلیلشو پیدا نمیکنی ! آدمو کلافه می کنه !!! بعضی حرف ها را نباید زد... یک روز توی جهنم همدیگه رو می بینیم تو به جرم اینکه قلب من رو دزدیدی منم برای اینکه خدا رو ول کردم و تو رو پرستیدم ..... بی حس شدمـ ازدرد...! رفتــم گفتـم از "خـــــیرش" مـی گــذرم..... شنیـدم کـه زیــر لب گُفـت از"شــــــرش" خــلاص شـدم... تا که بودیم ، نبودیم کسی / کشت ما را غم بی هم نفسی تا که خفتیم همه بیدار شدند / تا که مردیم همگی یار شدند قدر آن شیشه بدانید که هست / نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . . . غرق در اندیشه ات سوار تاکسی شدم چند سکه ای به راننده دادم ، بابت کرایه دو نفر!!! بی آنکه بدانم تنهایم... عجب خیاط ماهری است دنیا دل هیچ کسی را برای ما تنگ ندوختــــــــ ...
این روزها بغض دارم... گریه دارم... حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود، افسوس که به جای افکارش، زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند... افسوس... دعا کن دلم بوی باران بگیرد این درد جانسوز درمان بگیرد دعا کن دلم رنگ آیینه گردد تنهایی از عشق پایان بگیرد
از کسانیکه از من متنفرند ممنونم ، آنها مرا قویتر می کنند . دنیا را بغل گرفتیم ،گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد مرحوم حسین پناهی ایـن روزهـا لا بـﮧ لاﮮ ِچـرخ دنـده هـاﮮ ِ زنـدگـﮯ مـﮯشـنَـوم خدایا كه همه جا حرف از ترك كردنشه
اقاجان جمعه بهانه است ........ آدم كه بشويم دو شنبه هم مي آيي...........
روی تختت امشب، بشمار تعداد دلهایی را که به دست اوردی
بشمار تعداد لبخندهایی که بر لب دوستات نشاندی
بشمار تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی
فصل زردی بود، تو چقدر سبز بودی؟
جوجه ها را بعدا با هم میشماریم!!
این جور غم ها بیشتر از ناراحتی
بعضی حرف ها را نباید خورد...
بیچاره دل چه می کشد میان این زد و خورد !!!
از بغض.....
فقط گاهیـــــــــــــــــــ...
خط اشکی...
میسوزاند صورتمـــ را...
به طور کاملا تلخی اراممــــــــــ...!!
تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــی روم ...
یک وقـــت هــایــی !
شایـــد حتـــی برای ساعتـــی یا دقیــقه ای ؛
کم مــی آوری ...
دل وامانـــده ات یــک نفـــر را مـــی خواهــد
تا دلت بخواهد
آه دارم . . .
ولی بازیگر خوبی شده ام
و می خندم ...!!!
از کسانیکه مرا دوست دارند ممنونم ، آنها قلب مرا بزرگتر می کنند .
از کسانیکه مرا ترک می کنند ، ممنونم آنان به من می آموزند هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست .
از کسانی که با من می مانند ممنونم ، آنان به من معنای عشق و دوستی را نشان می دهند
خوابمان برد ،بیدار شدیم، دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
نـبـضـم ڪـُـنـد مـﮯزنـد
قـلـبـم تـیـر مـﮯڪشـد
دارمصـداﮮ ِ خـورد شـدن ِ احـسـاسـم را
آلودگی دلهای آدمها از حد هشدار گذشته
دنیارو چند روز تعطیل نمیکنی؟
Design By : behnam.com |