✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
خدایـــــــــــــا بعضی وقتا آدما الماسی توی دست دارن بعد چشمشون به یه گردو می افته ، دولا میشن تا گردو رو بردارن ... الماسه می افته تو شیب زمین و قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره ... میدونی چی میمونه ؟ تو می روی و من صدای قدم های تو را می شنوم اما تو صدای فریاد مرا که تو را صدا می زنم نمی شنوی ! افسوس دیر است ؛ ناله های من در باد گم می شوند و تو گوشهایت را به نوای کوچه می سپاری ... آری تو می روی و من ضربان قلبم را با صدای گامهایت تنظیم می کنم ... به حد کافی خیال بافتم … و تنم کردم … یه کم واقعیت شیرین … لطفا خدایااین که می گن ازرگ گردن نزدیک تری واین حرفا... درسطح درک وشعورمن نیست یه دقیقه بیاپایین بغلم کن! چرا آدما نمیدونن بعضی وقتها خداحافظ یعنی نذار برم یعنی برم گردون ، سفت بغلم کن ، سرمو بچسبون به سینت و بگو چرامی ذارن بری؟ ؟ چرا ؟
کــــه دُنـیــآ آنـقـَـدرکـوچَـکـــــ بـآشـَــدکــه آدَمـــ هــآی تـکـرآری رآ روزی صـَــــد بــآر بــِبـیـنــی
و آنــــقـَـدر بـُزرگــــــ بــآشَــدکــهـــ نـَتـَـوآنـی آن کَـسـی رآ کـه دلـَتـــــ مـیـخواهــَـد،حـَـتــی یـِکـــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ بــآر بـبــیـنــــی...!!
دیگر می ترسم از آدم هایی که عاشق نمی شوند
ولی عاشق کردن را خوب بلدند
یه آدم و یه دهن باز با یه گردوی پوک و یه دنیا حسرت !
سایه ات در انتهای کوچه محو می شود ولی صدای قدمهایت تا وقتی هستم در کوچه خواهد پیچید ...
به تو نرسیدم، اماخیلی چیزارو یاد گرفتم…
خداحافظ و زهر مار، بیخود کردی میگی خداحافظ
مگه میذارم بری ، مگه الکیه
چرا نمیفهمن نمیخوای بری ؟
Design By : behnam.com |